چرا از اسطوره‌ها می‌ترسیم؟ - [محسن آزرم]
چرا از اسطوره‌ها می‌ترسیم؟ - [محسن آزرم]

... این هم از آن حرف‌ها است؛ آدم‌هایی که همه سال را دور از کتاب

می‌گذرانند و همه آن روزهایی را که می‌توانند صرف خواندن کنند،

 به چیزهای دیگر می‌گذرانند، چرا باید در تعطیلا‌ت عید، بنشینند

 به خواندن کتاب‌هایی که در همه سال سراغی از آنها نگرفته‌اند؟

و اصلا‌ً مگر می‌شود در این روزهای دید و بازدید، در این روزهای

 شلوغی و خنده و شادی و میهمانی‌های خانوادگی، به کتاب‌های بی‌شماری

 فکر کرد که فرصتی برای خواندن‌شان فراهم نشده است؟

نویسنده‌ این یادداشت، سال‌ها است که از دست این شلوغی‌ها فرار می‌کند

 و درست در همین روزهایی که آدم‌ها شلوغی و خنده و شادی را ترجیح

می‌دهند، می‌نشیند به تماشای کتاب‌هایی که کم‌کم دارند به سقف می‌رسند

 و از بین کتاب‌ها، آنهایی را انتخاب می‌کند که بهتر است

 با خیالی آسوده سراغشان رفت و البته که بین این کتاب‌ها،

 همه‌جور چیزی را می‌شود پیدا کرد.

مثلا‌ً می‌شود <قدرت اسطوره> را خواند؛ گفت‌وگوی خواندنی

 <جوزف کمبل> را درباره <اسطوره‌ها> و نقش <اسطوره‌ها>

در زندگی روزمره ما، که ترجمه فارسی‌اش کار <عباس مخبر> است

 و <نشر مرکز> آن‌ را منتشر کرده.

نویسنده این یادداشت هم می‌داند که <اسطوره> را در این‌سال‌ها به چیزی

 <دانشگاه>ی تبدیل کرده‌اند و کتاب‌های پرورق و پرارجاعی که فقط

به‌ کار دانشجویان می‌آید، عملا‌ً، خواننده‌های علا‌قه‌مند را هم فراری می‌دهد.

 اما خوبی <قدرت اسطوره> این است که <اسطوره> را از آن قالب خشک

 و رسمی <دانشگاه>ی‌اش بیرون می‌آورد و نقش آن ‌را در زندگی

 بررسی می‌کند. فرقی نمی‌کند که اهل کدام کشوریم و با چه فرهنگی

 بزرگ شده‌ایم؛ مهم این است که باید با یک‌سری <اسطوره> آشنا شویم

 و بفهمیم <اسطوره>‌ها، اساساً، چرا پدید آمده‌اند و ما چگونه می‌توانی

م از این گنجینه بی‌کران انسانی بهره ببریم و راهی پیدا کنیم برای سردرآوردن

 از علا‌ئم و نشانه‌هایی که دانستن‌شان، تکلیف خیلی ‌چیزها را روشن می‌کند.

هنوز هم خیلی‌ها فکر می‌کنند <اسطوره> به‌ کار همه آدم‌ها نمی‌آید و فقط آنها

 که اهل دانشگاه و ورق‌ زدن کتاب‌های تاریخ هستند باید <اسطوره>‌ها

را بشناسند و البته که همه اینها، تقصیر همین استادان محترمی‌ست

 که دوست ندارند <اسطوره> را به چیزی <عمومی> و در دسترس

بدل کنند و دوست ندارند همه آدم‌ها بدانند که با دیدن یک <نشانه>

، یک <بز بال‌دار> یا هر چیز دیگری، باید به ‌یاد چه ‌چیزی بیفتند

و مفهوم این <نشانه> را درک کنند. اما کسانی مثل <جوزف کمبل>

هم هستند [درواقع بودند، چون کمبل سال‌هاست که مرده] که فکر می‌کنند

 هر آدمی باید از <اسطوره>‌ها سر در بیاورد و <اسطوره>‌ها را نباید

 در کتاب‌های پرورق و پرارجاع دانشگاهی حبس کرد و اگر می‌خواهید

بدانید که تلا‌ش‌های این اسطوره‌شناس سرشناس به بار نشسته است یا نه،

 کافی‌ است این ‌را بدانید که <جورج لوکاس>، مجموعه فیلم‌های <جنگ‌های

ستاره‌ای‌>‌اش را مدیون کتاب‌های <کمبل> است و خود <کمبل>

هم در این گفت‌وگوی خواندنی، درباره ویژگی‌های <اسطوره>‌ای

 <جنگ‌های ستاره‌ای> حرف می‌زند و این ‌را هم بدانید که

 <برادران واچوفسکی> هم زمانی ‌که سرگرم نوشتن <ماتریکس>

 بودند به کتاب‌های <کمبل> و از جمله <قهرمان هزارچهره>‌اش

مراجعه می‌کردند و اگر این کتاب را ورق بزنید و سرفصل‌هایش

 را بخوانید، می‌بینید که چه کتاب راهنمای درجه ‌یکی ا‌ست

 برای فیلمنامه‌نویسی به ‌شیوه هالیوودی‌اش. نویسنده این یادداشت

هم قبول دارد که پیشنهاد کتابی مثل <قدرت اسطوره>

برای تعطیلا‌ت عید، کمی غریب به‌نظر می‌رسد؛ اما باور کنید که هر آدمی،

هر خواننده‌ای، وقتی این کتاب معرکه و شیرین را دست بگیرد،

از خواندنش سیر نمی‌شود.

 <قدرت اسطوره>، بهترین کتابی‌ است که می‌شود به همه آدم‌هایی

 پیشنهاد کرد که می‌خواهند معنای <اسطوره> را بفهمند

 و حوصله آن کتاب‌های پرورق و پرارجاع را هم ندارند.

<قدرت اسطوره> را که خواندید، بروید سروقت

<قهرمان هزارچهره> و مطمئن باشید که این دو کتاب،

 مسیر زندگی‌تان را تغییر می‌دهند، اگر بخواهید...

انتهای خبر // روزنا - وب سایت اطلاع رسانی اعتماد ملی//www.roozna.com