آزادی سروده ای از شهربانو عباسی از دفتر شمیم عشق -سایت شعرنو
  منبع:سایت شعر نو:
 
 
از پس خاطره ها
یک دم از خاطره ها می گذرم
می نشینم لب دستان دعا
اسمان می گیرم
پر پرواز پرنده در دست
حس پرواز چه خوب
نازنین ازادی دوستت می دارم
چشم را باز کنم
از رهایی خبری نیست دگر
از پس خاطره ها می گذرم
می نشیم بر لب ساحل عشق
راه نقلیه ی موج
صدفی می یابم
پر از احساس غنا
اب هموار شود
تا نوازش کند ارام دلم
حس ارامیست اکنون با من
هوس شادابی می خزد در دل من
راه جنگل در چشم
میرم تا ته و اعماق دلش
نفسی تازه کنم
و هوا را به درون ریه ام راه دهم
خنده هایم هوس رعد کنند
چه صفاییست اینجا
جایتان بس خالی
همچنان باز روم
راه انگار تهی از غم بود
باد سرشار ز بذر اندوه
با شتابی چون برق
می رود از بر منهمه چیز ارام است
و سکوتم که کم اورد در ارامش این جان و تنم
دگر از غصه رهایم
راست می گویم من باور کن
 
شهربانو عباسی
 
از دفتر شمیم عشق