* سخنان بزرگان واندیشمندان *
مبارزه طلبی باعث کشف چیزهائی در شما
میشودکه شما در وجود خود از آن بی خبر بوده ای و
آنچه شما را به رشد کردن مجبور میکند همان نیزباعث میشود
که بتوانی راه های طولانی تری را طی کنی!
(سیسیلیه تیسوُن)
بیشترین شادی جهان در شروع کردن است!
(گاسپر پاووس)
کلمات حباب آبند و اعمال قطره طلا
(ضرب المثل شرقی)
همه آنچه را که میتوانی یا رویایش را در سر داری
که انجام دهی , انجام بده
(گوته)
کار ریشه های تلخ و میوه شیرین دارد.
(ضرب المثل آلمانی)
در شروع هرکاری هرگز معلوم نیست که
چه نتیجه ای بدست میآوری
اما اگر انجامش ندهی هرگز نتیجه ای بدست نخواهی آورد
(ماهارا گاندی)
نگارش اندیشه ها، سرمایه آینده است.
(ضرب المثل اسپانیائی)
قیمت و ارزش هر کس به اندازه کاری است که
به خوبی
می تواند انجام دهد.(امام علی «ع»)
هرگز نترس برای فاصله هایئی که میان آرزوها
ورویاهایت با حقایق وجود دارد
همانقدر که بتوانی رویایش را داشته باشی میتوانی انجامش دهی!
(بلوا دیویس)
به همه عشق بورز، به تعداد کمی اعتماد کن،
و به هیچکس بدی نکن. (شکسپیر)
بهترین یار و پشتیبان هر کس بازوان توانای توست.
برای پیشرفت و پیروزی سه چیز لازم است اول پشتکار
دوم پشتکار، سوم پشتکار. (لردآدیبوری)
کسی که به جلوی رویش نگاه نمی کند عقب می ماند
. (مثل اسپانیولی
)
هرآنچه را که برای آن تلاش کرده ای در روح تو
جایگزین خواهد شد!
(دیوید استار یوردان)
بالاترین ارزش برای انسان اینست که راهی به شناخت
خویش پیدا کند. (امام علی «ع»)
همیشه بآنچه میخواهی فکر کن اما در مورد آن کمتر سخن بگو!
در همه چیز همه چیز هست!!!
(ضرب المثل فرانسوی)
اگر نتوانید ریسک کنید نمیتوانید رشد کنید.
اگر نتوانید رشد کنید نمیتوانید بهترین باشید. اگر نتوانید بهترین باشید
نمیتوانید شاد باشید و اگر نتوانید.
(دیوید ویسکات)
گول می خورد. (مثل فرانسوی)
همه کسانی که با تو می خندند دوستان تو نیستند.
(مثل آلمانی
)(شکسپیر)
اشخاصی را که از فرصت های مناسب زندگی خود کمال استفاده
را می برند خود ساخته می گویند. (توتل)
ثروت و افتخاری که از راه نامشروع به دست آمده مانند
ابری زودگذر است. (کنفوسیوس
)
خوش بین باشید اما خوش بین دیر باور.
(ساموئل اسمایلز)
کسی که از مرگ می ترسد از زندگی لذت
نتواند برد. (اسپانیولی
)
*
زندگی آنقدر کوتاه است که بعضی ها فقط میرسند
کارهای ضروری خود راانجام دهند!!!
(فرد هند فاین)
؛ علم، محبت، آزادی. (افلاطون
)
ترقی مولود فعالیت دائمی است زیرا استراحت چیزی
به جز انحطاط در بر ندارد
.مانند که دوا دارد و به کار نبرد. (دیمقراطیس)
گرز بزرگ زندگی ممکن است سرم را بشکند
اما گردنم را خرد نمی کند. (مثل چینی
)
نیروهائی که برای انداختن کار امروز به فردا
مصرف می شودغالباً برای انجام وظیفه همان روز کافیست
.و آنکه گوش می دهد درو می کند. (مثل آرژانتینی)
کسی که خوب فکر می کند لازم نیست زیاد فکر کند. (آلمانی
تنبلی، آدمی را خیالپرست بار می آورد. (پوسه نه
بکوش در آبادانی دنیای خود چنان چه می خواهی
دائم در آن زندگی کنی. (امام علی «ع
»)
کسی که به پشتکار خود اعتماد دارد، ارزشی برای شانس
قائل نیست. (ژاپنی
)
نشانه و مشخصه عاقل ترین مردم،
خوش اخلاق ترین آنهاست. (امام صادق«ع»)
کار، عشقی قابل رؤیت است
دچار حسرت و پشیمانی گشت.
اگر مردم را به حال خود گذاشتی،
تو را به حال خودت خواهند گذاشت. (توماس مان)
آزادی در بی آرزوئی است. (بودا
دیروز را فراموش کنید،
امروز کار کنید، به فردا امیدوار باشید
.آسمانی پرستاره و وجدانی آسوده. (کانت)
سقف آرزوهایت را تا جائی بالا ببر که
بتوانی چراغی به آن نصب کنی
.یک مرد عاقل شباهت ندارد. (سنت فرانسیس)
تپه ای وجود ندارد که سراشیبی نداشته باشد. (مثل اسکاتلندی
پیروزی، به دور اندیشی و محکم کاری است. (امام علی «ع
کسی که پرده از روی اسرار دیگران برداشت،
رازهای پنهانش آشکار شود. (امام صادق «ع
»)
هر که گره از کار مسلمانی بگشاید خداوند در دنیا و
آخرت گره از کارش خواهد گشود. (امام حسین «ع
»)
کسی که به اندازه یک دانه خردل نخوت در دل داشته باشد
وارد بهشت نمی شود. (پیامبر «ص
»)
کسی که شهامت قبول خطر نداشته باشد در زندگی
به مقصود نخواهد رسید. (محمدعلی کلی
)
تنها کسانی تحقیر می شوند که بگذارند تحقیرشان کنند.
(الکس هیل
)
من واقعاً فرمول دقیقی برای موفقیت نمی شناسم
ولی فرمول شکست را به خوبی می دانم سعی کنید
همه را راضی نگه دارید. (بیل کازبی)
زندگی شما از زمانی شروع می شود که اختیار
سرنوشت خویش را در دست بگیرید.
اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید
همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید.
کسی که همه راهها را می جوید،
همه را از دست می دهد.
یکی از مهمترین راههای خوشبختی،
حقیر شمردن مرگ است. (لوبون)
جامعه فرزانگی و سعادت می یابد که خو اندن،
کار روزانه اش می باشد. (سقراط)
اگر می خواهی بنده کسی نباشی،
بنده هیچ چیز نشو. (ژاک دوال)
بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست
و در انسان چیزی بزرگتر از فکر او. (همیلتون)
دانش به تنهائی یک قدرت است. (فرانسیس بیکن)
سخاوت، بخشیدن بیشتر از توان است و غرور،
ستاندن کمتر از نیاز. (جبران خلیل جبران)
دوست بدارید کسانی را که به شما پند می دهند نه
مردمی که شما را ستایش می کنند. (دور وبل)
شاد ماندن به هنگامی که انسان درگیر و دار
کارهای ملال آور و پرمسئولیت است، هنر کوچکی نیست. (نیچه)
ارزش انسان به داشته هایش نیست، به چیزی است که
آرزوی بدست آوردنش را دارد. (جبران خلیل جبران)
می توان حقیقتی را دوست نداشت،
اما نمی توان منکر آن شد. (روسو)
دانستن کافی نیست، باید به
دانسته خود عمل کنید. (ناپلئون هیل)
دنیا بسیار وسیع است و برای همه جائی هست،
سعی کنیم جای واقعی خود را پیدا کنیم.
هر اقدامی اگر بزرگ باشد، ابتدا محال به نظر می رسد. (کارلایل)
آدمی ساخته افکار خویش است،
فردا همان خواهد شد که امروز می اندیشیده است. (موریس مترلینگ)
به توانائی خود ایمان داشتن نیمی از کامیابی است. (روسو)
کسی که حق اظهار نظر و بیان فکر خود را نداشته باشد،
موجودی زنده محسوب نمی شود. (مونتسکیو)
زندگی دشمن شما نیست،
اما طرز فکرتان می تواند دشمن شما باشد. (ریچارد کارسون)
اگر تنها از امید انتظار معجزه داری در اشتباهی،
امید باید با حرکت توأم باشد. (محمد اقبال)
اگر در اولین قدم، موفقیت نصیب ما می شد،
سعی و عمل دیگر معنی نداشت. (موریس مترلینگ)
فضائی بین پندار و عمل وجود دارد که
با پشتکار پیموده می شود. (جبران خلیل جبران)
این که چقدر زمان داری مهم نیست
چگونه می گذرانی مهم است. (لینکلن)
انسان هرگز حتی به مرگ هم تسلیم نمی شود
مگر زمانی که اراده اش ضعیف باشد. (ادکارآلن پو)
همانا زندگی چیزی جز عقیده و جهاد نیست.
(امام حسین «ع»)
انسان نمی تواند به همه نیکی کند،
ولی می تواند نیکی را به همه نشان دهد. (رولن)
نوابغ بزرگ زندگی نامه بسیار کوتاهی دارند. (امرسون)
نه ترن، نه ریل ها، اصل نیستند،
اصل حرکت است. (ژیلبر سیسبرون)
مصمم به نیک بختی باش، نیک بخت می شوی. (لینکلن)
بدی را با عدالت پاسخ دهید، مهربانی را با مهربانی.
(کنفوسیوس)
اگر می خواهی در برابر قاضی نایستی، قانونمند زندگی کن.
(ولتر)
شاخ پربار سر بر زمین می نهد و عظمت آن هم چنان
در فروتنی او جلوه گر است. (گاندی)
تولد و مرگ اجتناب ناپذیرند،
فاصله این دو را زندگی کنیم. (سانتابان)
خداوند همه چیز را در یک روز نیافریده است
پس چه چیز باعث شده که من بیندیشم که
می توانم همه چیز را دریک روز بدست بیاورم.
زندگی دشوار است اما من از او سرسخت ترم.
همت آن است
که هیچ حادثه و عارضه ای، مانع آن نگردد. (ابن عطا)
مرد بلند همت تا پایه بلند به دست نیاورد از پای طلب ننشیند.
(کلیله و دمنه)
صاحب همت در پیچ و خم های زندگی، هیچ گاه با یاس و
استیصال رو به رو نخواهد شد. (ناپلئون)
سرچشمه همه فسادها بیکاری است،
شیطان برای دست های بیکار، کار تهیه می کند.
(پاسکال)
کار و کوشش ما را از سه عیب دور می دارد،
افسردگی، دزدی و نیازمندی. (ولتر)
بیش از حد عاقل بودن،
کار عاقلانه ای نیست. (مثل فرانسوی)
جواهر بدون تراش و مرد بدون زحمت
ارزش پیدا نمی کنند. (مثل چینی)
از دشتمن خودت یکبار بترس و
از دوست خودت هزار بار. (چارلی چاپلین)
علت هر شکستی عمل کردن بدون فکر است.
(الکس مکنزی)
بدبختی انسان از جهل نیست از تنبلی است. (دیل کارنگی)
آنچه ما بکاریم درو می کنیم و سرنوشت ما را
به جزای کارهایمان خواهد رسانید. (اپیکوس فیلسوف)
بدون باختن برنده نمی شوی. (مثل روسی)
انسان فرزند کار و زحمت خویش است. (داروین)
اشخاص بزرگ و با همت به کوه مانند، هر چه به ایشان
نزدیک شوی عظمت و ابهت آنان بر تو معلوم شود و
مردم پست و دون همانند سراب مانند که چون
کمی به آنان نزدیک شوی به زودی پستی و ناچیزی
خود را بر تو آشکار سازند. (گوته)
بسیارند کسانی که قادر به انجام کاری هستند
اما نمیتوانند بیشتر از این که هستند باشند!!!
(جاکوب ولمان)
تهیه وتنظیم از : فرزانه شیدا
*
مصمم به نیک بختی باش، نیک بخت می شوی. لینکلن
واژه ها
(سخنانی از هزار سخن)
به قلم فرزانه شیدا
واژه ها (سخنانی از هزار سخن) بخش اول
در راستای زندگی مدرن بشریت بر اساس نیازهای اقتصادی اجتماعی فرهنگی وفردی
خود نیازمند جوابگوئی به بسیاری از سوالات می باشد زینرو آنچه گذشته از جوابهای
قانونی مذهبی علمی وغیره...مورد نیاز فرد فرد جامعه میباشد سخنان وواژه هائی ست
که با مدد گیری از آنها قادر به جوابگوئی بعضی از سوالات خو د باشند.
در این بخش با نام ، واژه ها ؛ سخن ازاینگونه جملات است که در زندگی ،افراد
متوسل به آن شد ه و به کمک آن راهکاری جهت ادامه زندگی یا مشکلات
خود یافته وبدان عمل میکنند.
بر اساس تحقیقات روانشناسی ثابت گردیده است که جملاتی که روزانه
مورد استفاده افراد قرار میگیرد یا دیگران بطور مداوم برای او بازگو
میکنند میتواند بطور قابل توجهی در ذهنیت فرد اثر میگذارد این سخنان
میتوانندباعث پیشرفت وترقی فرد گردیده (در صورت مثبت بودن سخنان)
ویا باعث ناامیدی ویاس یا شکست دائمی اوگردد( سخنان منفی وبازدارنده ).
از دیدگاه وشناخت تجربی من افراد معمولا به چهار دسته تقسیم میگردند:
۱-افرادی که بخویش اعتماد بنفس کامل داشته پشتکار وهمت شخصی دارند وخود
برای انجام عملکرد های خود در زندگی سخنان وواژه هائی را در ذهن پرورانده
یا بخاطر سپرده اند که در صورت نیاز با تکرار ویادآوری آن به پیشروی در کار
خویش ادامه میدهند و این قبیل واژه ها وسخنان میتواند از سخنان بزرگان ایران و
جهان باشد یا از ضرب المثلهای معروف یا حتی ایده ها وعقاید شخصی بر اثر
تجربه خود یا دیگران.
اما اینگونه افراد گاه در بعضی موارد تعصباتی خاص بر بعضی مسائل نشان میدهند
ومن است در مرحله ای از حرف خود یا ایده خود برنگشته و وپافشاری نشان دهند
اما هرگزتحمیل کننده عقاید خود به دیگران نخواهند بود.
۲- افراد گروه دوم کسانی هستند که همواره برای پیشرفت در زندگی نیاز به تائید
افراد دیگر دارند واین افراد میتواند از کسانی باشند که باو نزدیک هستند
چون خویشاوندان: مادر ،پدر ؛ عمو ، دوست نزدیک ، همکار و .... حتی گاه
این افراد از برخورد با شخصی ناشناس و گفتگوئی کوتاه از گفته های شخص
برای خود یک تائیدیه (حتی در انجام کارهائی که ممکن است همان روز بفکرش
رسیده باشد) می سازند و باید نبایدهائی را در ذهن خود می پروراند و بدینوسیله
بخود نیروی پیشروی در کار مورد نظر را میدهند یا آنرا دلیلی برای انجام ندادن
آن کار قرار میدهند!!!.
۳ـ گروه سوم افرادی هستند که معمولا ازتمام فرصتها زندگی بلافاصله استفاده میکنند
و برای ایده و نظریات خود همیشه جایگاهی نو کنار گذاشته اند که چنانچه در نظر
آنان معقول ومنطقی بیاید بلافاصله جایگرین تفکر قبلی میکنند.
و از هردریچه ای برای قبول بهترین ها وهمچنین تفکرات نو ونوآوری های فکرـ تفکری
،اجتماعی اقتصادی ، و... بهره جوئی کرده در جهت پیشرفت خودبکار میگیرند
وهمیشه قادر هستند خود را با زمان وشرایط سریعا تغییرداده و
با هرآن چیزی که بتوانند جوابگوی خواسته ها ونیازهای فردی ، خانواده گی و
اجتماعی او باشد سازگاری کند وموفق ترین افراد از همین دسته هستند که هرگز:
اما ها وباید نبایدها
مانع آنچه در ذهن وزندگی او عقلانی ومنطقی ست نمیگردد وتعصب خاصی بر
عوامل اطراف ندارند وکاملا انسانهائی انعطاف پذیر، شاد، خوش برخورد و در
مواقع ضروری کاملا جدی هستند وبرای آنان زمان کار، زمان کار است و
درزمان فراغت نیز به بهترین شکل از هرچه در اختیار دارند بهره میبرند.
۴ـ افراد چهارم کسانی هستند که همواره به آنچه دارند قانع بوده وبه چند ایده ونظریه
وپند دلخوش داشته اند وبدینوسیله از هرچه را هست به همانگونه که هست بهره مند
میشوند هرگز به پیشرفت وترقی خود آنقدر اهمیت نمیدهند قالبهای این گروه هرگز
تغییرنمیکند وهمیشه درچهار چوب انچه یاد گرفته اند با تعصب عمل کرده ودیگران
راهم در صورتی که خلاف آن عمل کنند سرزنش میکنند و چنانچه مجبور به تغییر
درنحوه زندگی ویا تغییر شغل وغیره گردند دچار سردرگمی و یاس شدید شده و
همچنان از پذیرش آنچه پیش میآید یا ایده های نو یا پند دیگران هراسان شده از پذیرش
آن سر باز میزنند.
چنین افرادی بواقع هرگز پیشرفت شایانی در زندگی خود نمیکنند وهمواره در نقطه ای
ثابت ایستاده وبه قضا وقدر تن در میدهند واز پذیرش نوآوری ها وحتی تجربیات
نو وهرآنچه بتازگی در دنیای نوین ثبت یا ثابت گردیده است سر باز میزنند و کماکان
نیزاز روزگار ناله ها دارند وهمچنان در نقطه ثابت خو د هم باعث یاس وافسرده گی
خود هم اطرافیان خویش میشوند واین دسته بدترین نوع افراد شمرده میشوند
که منفی گرائی ویاس آنان نه تنها برخود که بر جامعه کوچک خانواده واز این طریق
به جامعه بزرگتر انتقال می یابد.(از خانواده به جامعه)!
فکر کنید چنین افرادی پدر ویا مادر یا پسر بزرگ ودختر بزرگ خانواده نیز باشد که
دیگران باید ازاو حرف شنوی داشته بدون چون وچرا پذیرنده تمام خواسته های او باشند.
علم روانشناسی ثابت نموده است که تکرار جمله هائی چون :
براثر تکرارانقدر درذهن آدمی اثر گذار است که حتی اگر بصورت مداوم به خود
یا کسی بگوئی:
چه این جملات دردرون خو د شخص تکرار شود چه مداو م به شخص دیگری
گفته شود به مرور مغز آنرا باور کرده فرد به آدمی مبتذل ، بی عرضه، بدون قدرت
متکی و(در صورت تکرار: تو دیوانه ای بیش نیستی) حتی به دیوانه ای تبدیل میگردد
که قدرت تشخیص، انتخاب درک و حتی کوچکترین تصمیم را در زندگی خود از
دست میدهد
وهمواره نیازمند فرد دومی برای شروع یک کار یا حتی رفتن به جائی نه چندان
مهم میباشد.
مثلا حتی برای خرید یه بلوز نیز قادر به تصمیمم گیری نخواهد بود وبایست کسی
را به همراه خود ببرد تا چنانچه بلوز یا چیزی را انتخاب کر د مطمئن شود که
اشتباه نکرده است وتوبیخ شخصی و درونی یا توبیخ نزدیکان را بخود نخواهد
دید واین همان بی ارده گی فردیست که در زندگی او همواره موجب شکست مداوم
اومیگردد.
چنانچه به مطالعه کتب روانشاسی علاقمند باشید یا مروری بر چند کتاب داشته باشید
بوضوح این را درخواهید یافت که انسانهای ناامید یا ناموفق معمولا یا خود به
سرزنش خود مشغولند یا اجازه میدهند دیگران مداوم آنها را سرزنش کنند و به گفته
بزرگان:
واژه ها همین جملات هستند که برگرفته از علوم متفاوت از جمله
روانشناسی، روابط اجتماعی، علمی وفرهنگی و...در آن تاثیر شگرفی دارند وبشر
نیازمند آن است که با آشنائی با آن ازطرق مختلف زندگی خود را پیشرفت داده
در بهتر شدن زندگی خود کوشا باشد و
(واژه ها) ئی که برای شما به تحریر در آوردم ایده های شخصی من نیز
هستند و این دست واژه ها میتواند منبع خوبی باشند که به وسیله آن بتوانیم هرچه
بیشتر خود را در زندگی امروزی در مکان واقعی خود جای داده بهترین بهره را
از زندگی ببریم ودیدگاهی مناسب در زندگی خود ایجاد کنیم که موثر واقع شودو
این همان شناخت خود است که من چگونه آدمی هستم ویا آنکه بهتر است باشم:
تا این لحظه هرآنچه به تحریر در آورده ا م نمونه هائی ازاین دست جملات و
واژه هاست که بسیاری از بزرگان جامعه ایران و جهان بر صحت آن مطالب
وجملات بسیار نوشته اند و چه شعرای بزرگ چه بزرگان همگی به طرق خود
اینگونه جملات را به آینده گان بخشیده اند:
مثال شاعر کهن میگوید:
وشاعری جدیدتر مینویسد
شاید این دوجمله بنظر هیچ هماهنگی با یکدیگر نداشته باشد اما اگر ازاین دیدگاه
نگاه کنیم چه فکر میکنید؟ :
من تنها وقتی میتوانم در زندگی خود را به جائی برسانم که خودرا پیشرفت داده
با نگاهی تازه بدنیای خود بنگرم خود رادر زمینه کار وتحصیلی پیشرفت داده با
همت تلاش وکار
مزدی را که میبایست از زندگی بدست آورده روزگار خود را بهتر وپاینده تر کنم.
میبینید که در اینجا دو شعر چقدر هماهنگ وگویاست وچقدر میتواند درزندگی ما
این ایده بکار گرفته شود تا زمینه های پیشرفت فردی و در نتیجه اجتماعی را
بر فرد فرد جامعه باعث گردد.
از سوی دیگر حافظ( شاعر) میگوید:
خواهی که سخت وسست جهان بر تو بگذرد ؟! ...
بگذر ز عهد سست و سخنهای سخت خویش! (حافظ)
در اینجا می بینید که حافظ نیز انسانهائی را که در قالب وقابها وچهارچوبه های سخت
و متعصب خویش گرفتارند توبیخ میکند و میگوید که گاه باید قالبها را شکست و
عهد (باید نباید های پشیینه گان*) که سینه به سینه به ما رسیده است گاه باید تغییر داد
وآنچه ضرورت یک زندگی نوین ساده وبهتر را می تواند جوابگو باشد باز بودن
دریچه ودیدگاه فکری انسان است که می بایست همپای زمان با آن پیشرفت کند.
بطور مثال:
من اگر بخواهم در کافی شاپ یا همان تریا یا قهوه خانه به زبان معمولی خودمان
یک فنجان چای بخرم وبخوردن آن بنشینم نباید توقع داشته باشم حتما وهمیشه چای من
از سماور نفتی یا کمی پیشرفته تر برقی دم کرده باشد کمااینکه بسیاری از میانسالان
وموسفیدان معتقدند هیچ چائی مزه همان چای با سماور را نمیدهد واین چای های
بسته ای میان آب جوش جز یکجور کلاهبرداری نیست البته لازم بتذکر است که
کشف اینکه خاکه های چای را درکیسه ای ریخته به ملت بفروشند یکی از ایده های
بود که نه تنها باعث کسب درآمدی فوق العاده برای فروشندگان چای شد بلکه بسیاری
از انسانهای تنبل را هم نجات داد!!!
اما اینگونه بنگریم که شما در شانزلیزه پاریس نشسته باشید وبخواهید چای میل کنید
واصرار داشته باشید که باید از سماور بمن چای بدهید!!!
اینجاست که میرسیم به همین قالبهائی که نباید دست بخورد!!!!
اما نمیشود هم دست نخورده بماند چون امکان انجامش نیست!!!
( همین که: هیچ چائی... چای سماور نفتی نمیشود!!)
اصلا چطور است بر هیزم کتری بگذاریم وچای دم کنیم که دیگر خالص خالص
باشد وحرفی در آن نشود زد که این چای ،چای حسابی نیست بلکه آب رنگی ست!!!
این تنها یک مثال بود ونگاه را برمیگرداینم به مسائل مهمتربرای مثال اینگونه قالبها:
هرگز روی حرف بزرگتر حرف نزن!!!
جالب است آنهم در جامعه کنونی که کتاب تاریخی که فرزند من در دبیرستان ودانشگاه
مطالعه میکند صد چندان قطور تر از کتابی ست که منو شما در سالهای سال پیش
خوانده ونمره آورده ایم یا دیگر کتب او یا رایانه ای که امروز جای چتکه برایمان
حساب میکند
صدچندان پیشرفته تر است وفرزند منو شما نه تنها میتواند باان حساب دودوتا چهارتا
را دربیاورد بلکه درصد و تخمین و ضروب نجومی را هم شاید بتواند از آن بیرون
بکشد آنوقت یادت بماند پدر پدر است مادر مادر است و بزرگ فامیل اگر میگوید:
ماست سیاه است! خالی از ادب است که شما بگوید پدر جان ، موسفید عزیز بخدا
ماست سفید سفید است!!!
و با این توجه که بالاخره او دوتا پیراهن از من بیشتر پاره کرده است حتما میداند چه
میگوید پس من باید قبول کنم ماست سیاه است و چنانچه دستور فرمودند برو بمیر باید
بی چون وچرا قبول کنم چرا روی حرف بزرگتر حرف بزنم مگر از جانم سیر
شده ام در واقع ما به فرزندان خود میآموزیم بما فقط جلو ما نه نگویند وپشت سر بما
خندیده و ما را بخاطر زورگوئی های بی دلیل به تمسخر بگیرند تا که بخود ثابت کنیم
که حرف من حرف است و دیدی بچه من روی حرف من حرف نمیزند وبی چون وچرا
قبول میکند که تصمیم من بعنوان یک پدریک مادر یک موسفید جای مخالفت ندارد وآنگاه
دختر خود را بزور به فلانی میدهیم
دست دختر همسایه را دردست پسر جوان خود میگذاریم چون معتقدیم زن بگیرد آدم
میشود!!!
واگر دختر همسایه را هم از آدمیت انداخت تقصیر دختر است چون زن خوب کسی
است که بتواند شوهرش را ضبط وربط کند و در نهایت انقدر خوب و خانم و مال
جمع کن وبا سیاست باشد که ا ورا روانهء حج واجب کند اما اگر خدای نکرده از
شنیدن حرف شوهر سر باز زد حتی اگر شوهرش دیوانه زنجیری باشد یا عقل درست
وحسابی نداشته باشد بعلت عدم تکمین میتوانید اورا در اتاقی زندانی کنید از دادن نفقه
سرباز زده اورا تنبیه بفرمائید !!!
چراکه حرف مرد حرف مرد است وزن نباید نه بگوید!!!
تا دیروز پدر وبرادر وخواهر بزرگتر برسر جوان میکوبید امروز شوهر... فردا
را هم خدا بخیر بگذراند!!!
وواژه ها گویای همین هستند!!! واژه های مثبت ومنفی که زمینه ساز زندگی ما
میشوند!!
دوست من با دنیا همانگونه زندگی کن که دنیا پیش میرود
هرگز همسر کتک خورده تو محبت ترا بر دل نخواهد داشت واگر ترس ازتو باعث
ارضا شدن درون تو میشود جز در گول زدن وتحقیر خود که کار مهمتر دیگری انجام
نداده ای چون همسر یعنی: شریک.. همراه همدم
خانه یعنی محل آرامش و آسایش فرد چه
مرد چه زن چه کودکان واگر جز این باشد و راحتی یک فرد بر فرد دیگر در خانه
ترجیح داده شود دراصل دموکراس یدر درونی خانوادگی برقرار نگردیده است ودر
جائی که خانه من فاقد دموکراسی ست چگونه جامعه میتواند یک کشوری دمکراسی
باشد؟!
وقتی فرد فرد جامعه با چنین اندیشه هائی وچنین قالبهائی عرصه را برخود ونزدیکان
وعزیزان خود تنگ میکنند!!! وزمانی که من به شخصه قادر نباشم دموکراسی فردی
را اجرا کنم انهم در محیط کوچک خانه چگونه توقع اجرای آنرا از جامعهء خود
دارم!!!
زمانی که هرچه پدر بگوید همان است هرچه موسفید بگوید همان است !!!
توهین بر موسفیدان جامعه نمیکنم نه هدف این نیست!!!
تجربیات ودانشهای تجربی افراد میانسال و موسفید بسیار در کتب مختلف ودر میان
سخنان بزرگان یافت میشود.
اما بنگرید براستی دراین نوع جملات شما جمله ای یافت می کنید که در آن مثلا
أرد بزرگ یا افلاطون یا شهید دکتر علی شریعتی گفته باشد:
باید به حرف من وآنچه من میگویم بدون چون وچرا عمل کنی؟؟؟!!!!
نه!!!
گفته های این بزرگان نیز بما این موقعیت و این انتخاب را میدهد
تا با عقل واندیشه خود آنرا پذیرفته بآن عمل کنیم.
یا نه... آن را گذری نگاهی کرده بگذریم و برویم دروداقع انقدر
اینان شعور وبزرگی وفهم داشته اند که بدانند هرچه میگویند و
مینویسند واگذار میشود به نسل جامعه امروز وفردا و این
اتنخاب شخص است که بپذیرد یا خیر!!!
واجباری در آن وجود ندارد!!!
شما میتوانید نوشته متن و کتاب هر نویسنده هر شاعر یا هر انسان تحصیل کرده
ودانائی را خوانده آنرا یاوه گوئی نام بگذارید یا از آن مطلب ومطالبی را در ذهن
بخاطر بسپارید وسعی کنید برآن عمل کنید.
میتوانید نقد یا تفسیر کنید، میتوانید مغلطه کرده همه را بگونه ای دیگر بازگو کنید شما
میتوانید هرکاری دلتان میخواهد با خودتان با زندگی شخصی با علاقمندی ها وتنفرها
خود انجام دهید خود را بسازید یا ویران کنید همه اینها حق فردی شما در قبال زندگی
فردی شماست
اما یک چیز را هرگز فراموش نکنید زندگی فردی شما متعلق به فرد شماست اما
زندگی دیگران هرکه هست فرزند شماست خواهر یا برادر شماست متعلق بخود
اوست وشما حق هیچگونه دخالت زور گوئی یا تصمیم گیری را برای فرد او ندارید
چون در جایگاه والدین تا همیشه ء بودن او نخواهید بود که درصورت گرفتاری او از
عمل شما : مثل شوهر دادن وهمسر گرفتن برای او همیشه دادرس او باشید که البته
بعد از اینکه به سر خانه خود رفت معمولا یا دخالتها زندگی اورا برهم خواهد ریخت
یا خواهید گفت (بر اساس یادگیری از پیشینیان) :
دختر جان پسرجان سرت را بنداز پائین زندگیت را بکن قسمت تو همین است که
هست!!! پس با سرنوشت نجنگ!!!!
بگذریم که این سرنوشت را شما برای او لقمه کردید ودر دهانش نهادید اما امروز
اوست که باید بسازد وهیچ نگوید!!!
یا در صورت انتخاب یک شغل یا رشته که مورد علاقه شماست نه او!!!
یک عمر اورا اسیر کاری میکنید که بدون هیچ علاقه صبحها خود را بآن رسانده
انجامش میدهد وبه خانه باز میگردد
ویک عمردر یک افسرده گی مطلق زندگی را سر میکند تا بالاخره روزی منه مادر
یا پدر بمیرم شاید او بتواند آنگونه میخواهد زندگی کند البته اگر دیگر درعمراوجائی
برای تغییر وتحول مانده باشد وخودش بالائی۳۰ و ۴۰ نباشد !!
ا گرچه برای شروع هرگز دیر نیست اما دربسیاری مواقع وقت شخصی فرد انقدر
تنگ است که مجبور میگردد به سفره ء خانه خود بسنده کند وبه طریقه فعلی نان
خانواده را همینگونه که از دستش ساخته است و میتواند بر سفره بگذارد ودیگر نه
امکان نه پولء ادامه تحصیل یا تغییرشغل برایش نمانده است!!!
زینرو واژه ها را بکار بگیرید واژه های مثبت را واژه هائی که میتواند من شما
فرزندان وعزیزانتان رابسوی بهبودی و بهتر زندگی کردن سوق داده باعث پیشرفت
فردی واجتماعی شما وعزیزان شما باشد.
گفته های بزرگان و تجربیات را نادیده نگیرید وآنچه را منطق وزمان حکم میکند
پذیرا باشید تا بهبودی بیشتری در نوع زندگی وپیشرفت خود ودیگران حاصل نمائید
از یادگیری هرچه بیشتر در زندگی نترسید وتا آنجا که میتوانید بر علم ودانائی خود
بیآفزائید چرا که آدمی در همهء زمینه های علمی ـ اجتماعیو... نیازمند دانش های
گوناگون است وباور کنید خواندن کتاب، نگاه کردن به برنامه های علمی ـ تحقیقی،
آشنائی با دنیای جدی و مدرنیزه جهانی
هیچیک باعث صدمه به کسی نبوده است که زندگی من یا شما رو بتواند
برهم بریزد چون خداوند درکنار همه اینها عقلی به انسان اعطا نموده است که قادر
به تشخیص این باشد که کدامین تازه آ مده های علمی ـ اجتماعی ـ اقتصادی ـ پزشکی
میتواند در بهتر شدن زندگی ما تاثیر مثبت داشته باشد ودرعین حال مجبور به پذیرش
هیچ چیز نیستیم مگر آنکه لازمه زندگی ما باشد.
در پناه یگانه هستی شادمان وموفق باشید. فرزانه شیدا
۱۷ سپتامبر ۲۰۰۷- معادل ۲۶/۰۹/۱۳۸۶
پایان بخش اول واژه ها (سخنانی از هزار سخن)
به قلم فرزانه شیدا