"مهری شاه حسینی " محقق ادبی و شاعر ایرانی ، پس از دریافت مدرک
کارشناسی ادبیات فارسی از دانشگاه تهران وارد حوزه ادبیات شد و درکنار
کارهای ادبی به فعالیت در عرصه نشریات نیز علاقه نشان داد. از وی تا کنون
چهار اثر در زمینه ادبیات منتشر شده است که عبارتند از:
« عشق بازی می کنم با نام او» مجموعه شعر ، « طبیعت و شعر»
مجموعه گفت و گو با شاعران معاصر درمورد طبیعت در شعر،
«زنان شاعر ایران» و « زنان شاعر پارسی گوی هفت شهر عشق».
دو اثر آخر منتشر شده از وی که به شعر زنان می پردازد آثاری با ارزش
هستند که از کتاب های مرجع برای محققان درمورد شعر زنان فارسی
گو محسوب می شود.
از جمله ویژگیهای کتاب های شاه حسینی ، آشنا ساختن جامعه فارسی زبان،به خصوص ایرانیان ، با دیگر شاعران فارسی گوی در کشورهای همسایه است،که به خاطر فاصله از هم دور افتاده و از آثار ادبی همدیگر بی خبرمانده اند. در این سالها که فارسی زبانان بیشتر از آنکه هم دیگر را پیدا کنند و با کارهای تازه همدیگر آشنا شوند ، دست به ترجم آثار غربی زده و گاه شاعران دسته چندم آنها را چنان برای خود بزرگ کرده اند که مخاطب نا آشنا با ادبیات فارسی می اندیشد که فارسی زبان هیچ شاعر و یا نویسنده ای در عصر معاصر ندارند؛ شاه حسینی با گرد آوری این کتاب این روحیه را در تمامی فارسی زبانان دوباره زنده کرد، که هنوز بر این کره خاکی به جز ما که این روزها خودمان و امید به زبان خودمان را گم کرده ایم،هستند کسانی که نه تنها فارسی سخن می گویند، بلکه به این زبان شعر می سرایند. هستند کسانی که بجای رفتن به غرب و نوشتن آثار خود به زبان های غربی هنوز با تمام مشکلات موجود،به زبان فارسی می نویسند.
زنانی در افغانستان و تا جیکستان زندگی می کنند که برخلاف زنان فارسی زبان غرب زده یا شرق زده هنوز برای کودکان خود به زبان فارسی لالایی می خوانند. پس پیش از هرچیز باید خودمان و هم زبانانمان را بشناسیم و به آنچه داریم پی ببریم ، تا بتوانیم دوباره با اتحاد و همدلی آثار برجسته خود را به دنیا معرفی کنیم . اگر ما همدیگر را نشناسیم و با هم تبادل اندیشه نداشته باشیم ،چگونه می توانیم در برابر زبانهای بیگان و آثار آنها حرفی برای گفتن داشته باشیم . مگر نه اینکه « یک دست صدا ندارد »!؟.
این کتاب تحقیقی با توجه به اینکه به صورت انفرادی تهیه شده است، بدون شک دارای ایرادهایی است؛ اما ویژگیهای خوب کتاب آنقدر زیاد است که بتوان از آنها چشم پوشید. شاه حسینی نیز این نکته خوب می داند و در گفت و گویی که با او انجام داده ایم می گوید که قصد دارد در چاپ بعدی هر دو اثر خود، اثری کامل تر ارایه کند. با سپاس از تلاش این شاعر و محقق به بهانه انتشار کتاب « زنان شاعر پارسی گوی هفت شهر عشق» با وی گفت و گویی انجام داده ایم که در ادامه می خوانید.
* پوریاگل محمدی: به نظر می آید در سال های اخیر فعالیت زنان در عرصه ادبیات افزایش پیدا کرده ، آیا زنان قصد دارند آزادی که سال ها به وسیله سنت و دیدگاه مرد سالارانه از آنها گرفته شده بود را پس بگیرند ؟ برای مثال به درصد بالای کتاب هایی که به بازار عرضه شده و کیفیت آنها اشاره می کنم که در این سالها سهم زنان چشم گیر است.
- مهری شاه حسینی: اگر به تاریخ نگاه کنیم می بینیم که در برابر نام مردان شاعر ونویسنده شمار زنان بزرگ و فرهیخه چندان زیاد نیست و باید گفت کم است ؛ با وجودی که حضور زن در کنار مرد در تکوین تمدن بشری واقعیتی اجتناب ناپذیر به حساب می آید. از آغاز پیدایش جهان ، زنان بارمسئولیت ویژه ای را بردوش داشته اند ،ازجمله بدنیا آوردن فرزند و پرورش آن که بخشی از مسئولیت بی چون و چرای زن است که ساختار اجتماعی ، تاریخی و فرهنگی را تشکیل می دهد.اما کم لطفی جامعه - به ویژه جامعهء مرد سالار قرن های گذشته – نسبت به زنان هنرمند و خلاق به خصوص زنان شاعر فرصت را از آنها گرفته است . به خاطر روابط اجتماعی خاصی که در جامعه و سرزمین ما حاکم بوده زنان شاعر فرصت و امکانی برای عرضه هنر و ارائه آثار و اشعار خود نداشتند و همیشه مجبور بودند در پشت پرده ها ،در کنج حرم خانه و اندرونی ها و چهار دیواری خانه ها چه خانهء پدری و چه خانه شوهر پنهان بماند؛ جرأت و امکان مناسب برای شکوفایی ذوق و هنرشان را به دست نیاورند .
تاریخ و تاریخ ادبیات ما شکلی مردانه داشته و دراین زمینه قلم همیشه
دردست مردان بوده است. به همین خاطر هرگز کتابی در زمینه تاریخ یا
تاریخ ادبیات نمی بینیم که نویسنده آن یک زن باشد. زنان شاعر و متفکر
همیشه مورد بی مهری قرار گرفته اند و اگر گاهی کسی انصاف و
مروتی به کاربرده و نامی از زنی شاعر به قلم آورده به عنوان خالی نبودن
عریضه و نوعی تفنن و تنوع بوده وهنر و ارزش شعری آن زن
مورد توجه قرار نگرفته و به نقد و تحلیل و ارزش گذاری
واقعی کشیده نشده است.
در طول تاریخ به خاطر دیدگاه خاص جامعهء ایرانی، زن هنرمند و شاعر
ناگزیر بوده هنر و شعر خود را ، یا به کلی پنهان نگاه دارد یا فقط توانسته
در محافل خصوصی کوچک و درمیان آشنایان و یاران بسیار نزدیک
مطرح کند ، ونه مانند مردان در حضور جماعت و جامعه. به همین خاطر
زن شاعر همواره در سایهء ابهام و پشت پردهء گمنامی و اختفاء مانده و
در حد شأن و ارزش کار هنری خود مطرح نشده است. چه بسا درطول تاریخ ،
زنان شاعری داشته ایم که هنر خلاق وارزش و اوج شعرشان کم تر ازمردان
نبوده و در بعضی موارد بالاتر نیز بوده است ،
ولی به خاطر اوضاع اجتماعی ودیدگاه خاص جامعه نسبت به زنان هنرمند
چنان در بوتهء اهمال و فراموشی مانده اند که امروز نه نامی از خودشان
ونه اثری ازاشعار شان برجای مانده است .
حال آنکه ،این امکان منطقی وجود دارد که در صورت مطرح شدن شعر
وهنر زنان در طول زمان ، امروز دهها و صدها زن شاعر ارزنده و
بزرگ با صد ها دفتر و دیوان ازآثار و اشعارشان دراختیار می داشتیم
که برگنجینه شعر و ادب ایران می افزودند . با این همه در طول تاریخ
بوده اند زنان شاعری که تاریخ ادبیات نتوانسته است از آثار آنها
چشم پوشی کند
و صفحات خود را ازذکر نام ونشان ونمونه آثار و ذکر اشعار آنها کاملا"
خالی نگاه دارد.
مورخین شعر و ادب به تفحص دراحوال و آثار و ذکر اشعار آنها پرداخته
و صفحاتی ازجنگ ها، مجموعه ها وتذکرهایشان را به این موضوع
اختصاص داده اند.
جستجو گر دقیق شعر وادب فارسی نام و آثار زنان شاعر را می بیند
و باشعر آنها آشنا می شود، اینها همه نشانگر آن است که از زمان های
دور و دیر، همان زمانی که زبان فارسی شکل گرفت و سرودن شعر
آغاز شد
شاعران زن پابه پای مردان به سرودن اشعار و عرضهء آثار خود
پرداخته اند ، نهایت آنکه دامنهء فعالیت هنری و شعری آنها محدوتر بوده است .
قرن چهارم هجری شروع شکوفایی شعر و ادبیات فارسی است و شاعرانی
چون فردوسی توسی، رودکی سمرقندی، شهید بلخی ، کسایی مروزی
و ابوسعید ابوالخیر بزرگانی هستند که درعرصه شعر وادب این عصر
می درخشند و آثار ماندگاری از خود به یادگار می گذارند. جالب اینکه
درهمان عصر هم زمان با این بزرگان و آغازگران شعر فارسی "رابعه"
دختر کعب قزداری نیز به عنوان نخستین زن شاعر فارسی گوی قد بلند
می کند و چهرهء درخشانی ازخود در شعر و شاعری به جا می گذارد
.در این گفت و گو قصد ندارم به ذکر نام نشان یک یک زنان شاعر
در طول تاریخ بپردازم فقط به چهره های آشنا اکتفا می کنم از جمله
"منیژه" یا ماه خاتون گنجه ای ( مهستی گنجوی) در قرن ششم ،
"جهان ملک خاتون" دختر مسعود شاه اینجوی در قرن هشتم ، قره العین
، شمس کسمایی که هم با اوزان عروضی شعر سروده و هم اشعاری به
سبک نو از او به جای مانده،حتی قبل ازنیما . همچنین عالمتاج قائم مقامی
متخلص به "ژاله" مادر "حسین پژمان بختیاری" شاعر معاصر و
"پروین اعتصامی" یکی از بزرگترین شاعران زن که برای نخستین بار
به طور جدی نام زن را در عرصه شعر و ادب به ثبت رساند.
بعد از او تاریخ ادبیات باور کرد زن هم می تواند شاعری قدرتمند باشد.
امروز دیگر نمی توان گزیده شعر معاصر رامنتشر کرد و از
پروین دولت آبادی ، سیمین بهبهانی و فروغ فرخزاد نام نبرد
؛به خصوص دو نام آخر که هرکدام به شایسته ترین شکل راه گشای
قافله شعر زنان این مرز و بومند.
اگرچه ما هنوز درآغاز راهیم، اما زنان خود را خوب شناخته اند و
دریافته اند که چه هستند و در کجای تاریخ ایستاده اند.
* کتاب تازه شما در ادامه کتاب « زنان شاعر ایران» است ، چرا
نام کتاب دوم « زنان شاعر پارسی گوی هفت شهرعشق» است ؟
- یک اسم تقریبا" نمادین است همراه با الهام از این بیت :
هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم
که من معتقدم ما حتا با خم کوچه هم فاصله زیادی داریم .اما از طرفی
عدد هفت برای ما ایرانیان از مقام والایی برخوردار است برای مثال
معتقدیم آسمان هفت طبقه دارد، رنگین کمان هفت رنگ است ، نوروز
را با سفره هفت سین آغازمی کنیم
و یک بخشی از روزهای سال هم باعدد هفت شمارش می شود.
ولی انگیزه اصلی من از این نام ، آوردن اشعار زنان شاعری که هفت کشور
را شامل می شدند ، ازجمله افغانستان، ازبکستان، پاکستان، تاجیکستان،
عثمانی، قفقاز و هندوستان.
* این روزها کتاب های مختلفی در مورد زنان شاعر تهیه می شود .
چه شد که شما به
فکر شعر زنان فارسی گو افتادید؟- امروز که زنان شاعر ، به دور از قید و بندهای نابجا و غیر منصفانه
قرن های گذشته به عنوان یک انسان خلاق نه مثل عروسک پشت پرده
می تواند قدم به عرصه ء اجتماع بگذارد و آثار و اشعارخود را مطرح کند
، بی انصافی است که هم چنان زنان شاعر ، مورد بی توجهی و بی اعتنایی
باشند و کسی در فکر جمع آوری و تنظیم و تدوین آثار آنها در یک کتاب
بزرگ و مجموعهء منسجم و ماندنی و ارائه و عرضهء آن به جامعه به
ویژه جامعهء ادب دوست و شعر شناس نباشد.
باتوجه به علاقه ای که به شعر داشتم و بخشی از عشق و شور زندگی ام
پرداختن به شعر و به قلم آوردن حاصل حسی عاطفی و عاطفه و بینش
و نگرش و رنج زمان و زمانه ام از دیدگاه زن شاعر بوده، طبیعی است
که دراین زمینه شور و علاقه و جدیت بیشتری نشان دهم و برای تهیه و
تدویم کتاب هایی در زمینه شعر زنان فارسی گو تلاش کنم .
* در این کتاب با زنانی روبرو می شویم که هنوز کتابی از آنها منتشر نشده
و برای جامعه ادبی چندان شناخته شده نیستند.
شما بر اساس چه ملاکهای افراد را انتخاب کردید و ملاک های انتخاب
زنان شاعر برای قرار گرفتن در کتاب چه بود ؟
- ملاک انتخاب من دراین کتاب ذکر نام شاعر انی بود که به زبان فارسی شعر
گفته اند و شعر آنها تاحدودی قابل ارائه است؛ چه آنها که مجموعهء شعرشان
منتشر شده و چه آنهایی که به علل مختلف نتوانسته اند اشعارشان را چاپ کنند.
به هر حال همان اندازه که زنی در کشور ازبکستان و یا پاکستان که امروز
زبان اصلی آنها فارسی نیست ، زبان فارسی را نتخاب کرده و علاقه به
یادگیری آن نشان داده و به مرحله سرودن شعر رسیده اند قابل ستایش و
ارزش گزاری است.
یادمان باشد نباید شاعران کشورهای همسایه را با شاعران ایرانی مقایسه کنیم واگر در سطح فروغ و بهبهانی نبوند آنها را فراموش کنیم . آنها با کم ترین امکانات به زبان فارسی پایبند مانده و وظیفه ماست که به عنوان یک فارسی زبان با حمایت از آنها زبان فارسی در این سرزمین ها دوباره زنده کنیم.
* فکرنمی کنید انتخاب شاعرانی که هنوز اثری ازآنها منتشر نشده و اکتفا به چند شعر منتشر شده در روزنامه ها و مجله کتاب را حجیم کرده است ؟ چه ضرورتی داشت که این همه شعر و شاعر آورده شود؟
- حجیم بودن کتاب از ارزش کتاب کم نمی کند و از طرفی به ارزش کتاب هم نمی افزاید. دوباره تکرار می کنم که،
همین اندازه که زنی در کشور ازبکستان و یا پاکستان که امروز
زبان اصلی آنها فارسی نیست ، زبان فارسی را نتخاب کرده و
علاقه به یادگیری آن نشان داده و به مرحله سرودن شعر رسیده
قابل ستایش است.باید به عنوان یک زن شاعر و فارسی زبان که دارد
برای حفظ زبان فارسی با انواع سختی های زمان می جنگند نامش
در ادبیات ما ثبت شود.
شاید خیلی از همین شاعران بزرگ ما اگر در چنین شرایطی قرار
می گرفتند زبان فارسی را به فراموشی می سپردند و به زبان
دیگری شعر می گفتند.همانطور که در طول تاریخ این اتفاق در ایران افتاده
و امروز هم بعضی ازنویسندگان و شاعران فارسی زبان در اروپا و آمریکا
به زبان فارسی نمی نویسند.
* یک نکته تازه در کتاب شما معرفی "دارایدخت" به عنوان یکی
از نخستین زنان شاعر ایرانی است که اشعار او به زبان ژاپنی
باقی مانده است! چطور به این نکته پی بردید ؟
- این نکته را بنا به توصیه آقای دکتر "رهام اشه"
و دکتر" مسعود میر شاهی " در مجلهء اورینت سال
1986 چاپ توکیو خواندم و همان طور که در مقدمهء کتاب زنان شاعر
فارسی گوی هفت شهر عشق نوشته شده ، گی کیو ائی تو (Gi kyo ito )
ایرانشناس ژاپنی معتقد است پس از حمله اعراب به ایران در سال
654 میلادی " دارای " پادشاه تخارستان همراه خانواده اش از
کندوز تخارستان به ژاپن پناهنده شد و فرزندش "دارایدخت"
شاهزادهء ایرانی در آنجا متولد شد و به زبان ژاپنی شعر می سرود
که باید او را از جمله نخستین زنان ایرانی شاعر به حساب آورد.
از او دو شعر درکتاب مانی یوشو(Manyoshu)
که از کهن ترین مجموعه شعرهای ژاپنی است آمده که ترجمهء آن همانطور که در کتاب نیز به آن اشاره کرده ام،اینطوراست:
(1)
پیام اندیشه انگیز نیکان را
رُباید و پنهان کند درانبان
آیا چنین نگویند؟
(2)
ابرآبی رنگ
شاید بالاتر رود
همان ابری که
برفراز کوه شمال
گسترده است
ازستارگان گذر کند،ازماه بگذرد
تا بالاترین آسمان.
* بدون شک گرد آوری و تالیف این همه شعر و نام ، کار آسانی نیست ،
به خصوص که بعضی شاعران زن در کشورهای تاجیکستان وازبکستان
اگرچه زبان آنها فارسی است ولی خط آنها " سرلیک" است.
از طرفی منابع ادبی دربارهء آنها که در قید حیات نیستند کم تر است!
- پژوهش در زمینهء آثار زنان شاعر به خصوص شاعران سده های
پیش ، کاری سخت و پر از موانع و مشکلات گوناگون است .
من برای به دست آوردن زندگینامه و آثار زنان شاعر پارسی گو در
کشورهای آسیایی بیش از چهار سال وقت صرف کردم و حقیقتا"
تلاش زیادی کردم تا این پژوهش به ثمر برسد.
در کتاب زنان شاعر ایران بسیاری ازمعاصران و همین طور پیشینیان
را برای نخستین بار معرفی کردم ، اما دربارهء زنان شاعر پارسی گو
که خاستگاه آن ها در سرزمین و کشورهای همسایه ایران است یا به
نوعی در گذشته در قلمرو امپراتوری ایران قرار داشته اند ،
مجالی شد تا سخن بگویم،چون دیگران در این باره کم تر سخن گفته اند .
یا به هر حال در یک مجموعه به گونه ای جامع معرفی نشده اند از این
رو تصمیم گرفتم در ادامه کتاب ( زنان شاعرایران)
که در سال 1374 خورشیدی منتشر شد به زنان پارسی گوی قاره آسیا بپردازم.
طبیعی است کاوش و پژوهش در چنین حوزه گسترده ای نیازمند
زمان کافی و دسترسی به مراکز فرهنگی ،کتاب خانه ها و منابع معتبر است .
آشنایی من با زنده یاد دکتر "نساء جریوا" از شاعران تاجیک ، دستیابی
به شرح حال و آثار زنان شاعر تاجیکستانی را سرعت بخشید.
در پی این آشنایی و در سفرم به تاجیکستان ، با مساعدت پروفسور
" میرزا ملا احمد " نویسنده و محقق ارجمند تاجیک،
امکان دیدار و گفت و گو با زنان شاعر این کشور فراهم شد .
در طول یک هفته اقامتم در تاجیکستان با کمک " زلفیه عطایی" شاعر
و سردبیر مجله فیروزه و نظام قاسم شاعر ارزشمند تاجیک و
همچنین لطف " گلرخسار" شاعر نامدار آنجا به کتابخانه فردوسی دسترسی
پیدا کردم و تذکره نامه شماری از زنان شاعر تاجیک را ازاین طریق
بدست آوردم .
مطالعه و استفاده از این متون مستلزم آشنایی با خط سیرلیک بود که خواندن
و نوشتن این خط را یاد گرفتم و به این ترتیب موفق شدم قسمتی از اشعار
و زندگینامه شاعران تاجیک را به فارسی امروز برگردانم .
اما بخش عمدهء برگردان این کتاب در سایهء مساعدت و همکاری
"میرزا شکورزاده" پژوهشگر و شاعر تاجیک به انجام رسید.
* دراین تالیف سهم نهادهای دولتی چقدر است ؟
من ازهیچ نهاد دولتی و غیر دولتی کمک نگرفتم و تمام هزینه های سنگین
قبل از چاپ را شخصا" پرداخت کردم ؛ فقط به دلیل علاقه ام به مرز و
بوم و ادبیات درخشان فارسی .
* این کتاب و کتاب قبلی شما « زنان شاعر ایران» بیشتر توجه به تمامی
شاعران زن است .
هر دو اثر هرچند گاهی در آنها ضعف هایی هم دیده می شود ،
اما یک مرجع مناسب برای شناختن زنان شاعر فارسی گوی جهان
به حساب می آید . قصد ندارید از این دواثر ، یک اثر کامل و اثری
متعلق به زنان برجسته و تاثیرگذار در شعر فارسی همراه با ارائه
دیدگاه های خود تان تالیف کنید ؟
- به تازه گی به این فکر افتاده ام که با تبدیل این دوکتاب به یک کتاب
همراه با یک دیدگاه نو وحذف اشعارنسبتا" سست و استفاده از آثاری که
متعلق به زنان تاثیر گذار است آن را بازنگری کنم .اما این کار چندان
آسان نیست و نیاز به برنامه ریزی تاره و زمان دارد.
اما، درهر صورت این کار را خواهم کرد.
* در پایان نظرتان درمورد وضعیت فعالیت های ادبی زنان شاعر
در ایران و کشورهای فارسی زبان چیست و آن را چطور می بینید؟
- در گذشته به سبب وجود نوع حکومت شوروی که تاجیکستان نیز بخشی
از آن بود، مانع می شد که شاعران تا جیکی و همچنین زنان شاعر آن دیار
بتوانند به طور جدی ادبیات فارسی را دنبال کنند . آنها امکان دسترسی به
کتاب های مختلف را نداشتند و از طرفی خواندن و نوشتن به زبان روسی
این فرصت را از آنها گرفته بود تا بتوانند با ویژگی ها و رمز و
رازهای شعر فارسی پیوند عمیق و دیرینه پیداکنند .
ناگفته نماند که با سعی خود با ادبیات کهن ایران آشنایی دارند و اغلب
به شیوهء موزون و بعضی هم با اوزان جدید شعر می گویند .
در چنان فضایی که زن شاعر تاجیک با آن روبرو بوده کم تر به سخن
تازه و ساختار و رخداد شاعرانه که بازتابی غافل گیر کننده داشته باشد ،
می توان رسید . اما در افغانستان ؛ جنگ ها، خون ریزی ها ،
برادر کشی ها و نابسامانی ها باعث کوچ نویسندگان و شاعران به
کشورهای مختلف دنیا شد و این مهاجرت انگیزهء تحول و تاثیر به
سزایی درآثار شان شد. درمیان زنان شاعر افغانستانی که درکشور ما
میهمان هستند و در کنار هم زندگی می کنیم ، هستند شاعرانی ارزشمند
با تجربه ها و بیانی دلپسند و ابتکارهای چشم گیر و قابل ستایش که
اغلب از درد مشترکی حکایت می کنند ،
نمی دانم این داوری صحیح است یا نه که شعر شاعران بزرگی چون
پروین اعتصامی ، فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی برشعر زنان افغانستان
نیز بی تاثیر نبوده است.
البته با ویژگی های خاص خود و با سوز و ساز و تلخ کامی های زن افغانستانی
و به دور از تکلف و تصنع .
وقتی به شعر زنان ایران به خصوص معاصر می پردازیم نا خود آگاه
به یاد فروغ می افتیم .
او که می خواست شاعری بزرگ شود که شد .
چون ، شعر پر اهمیت ترین آرمانش بود و با سرسختی و کمال برتمام
موانع چیره شد و در شعر «چرا توقف کنم» می توان یکایک خواست های
او را دید .
فروغ زندگی اش رنگ شعرش را داشت و شعرش زندگی او بود و
با سخت کوشی به فضاهای تازه و قله بلند خواسته هایش دست پیدا کرد.
در طول تاریخ شعر وادب فارسی ،زنان شاعر فارسی زبان علاوه بر
تمام محدودیت هایی که داشته اند هرگز نتوانستند شعر خود را به
عنوان شعر یک زن، و با هویتی زنانه برذهن و زبان و قلم آورند،
به همین خاطر هرگاه شعری از زنان شاعر قرن های گذشته و حتی چند
دهه پیش می بینیم در صورتی که نام شاعر را ازکنار شعر بردارند
تشخیص شعر آنها ازشعر مردها غیرممکن می شود، چرا که زنان شاعر،
شعر خود را از حقایق و واقعیت های زندگی الهام نگرفته اند، بلکه به
قول فروغ فرخزاد شعر را از کتاب ها و دیوان های اشعار مردان شاعر
آموخته اند و به همین دلیل تمام تشبیهات ، تعبیرات ،کنایات و خطاب های
آنان به همان صورت و با همان محتوایی بیان شده که الگوی مردانه این شعرها
به کار برده است. به همین دلیل همیشه در شعر این گونه شاعران خطاب ها
و توصیف ها چیزی فراتر از دلدار عشوه گر ، طناز دلگداز، شمع محفل
رقیبان یا قامتی چوسرو، چشمانی چو نرگس یا قدح می ، گیسوانی پرچین
و شکن و نظایر آن نیست
و تازه وقتی شاعری چون پروین اعتصامی هم می خواهد خود را از این
محدوده رنج آوری که گاهی به صورت مضحکه یی چندش آور در می آید
نجات دهد، راهی پیدا نمی کند ،
جز آنکه از زبان دیگ و سیخ و سه پایه و سیر و پیاز و چوب و تخته
حرف بزند تا در معرض تهمت و بدبینی ملامت قرار نگیرد و از طعن
و لعن بدگویان و بدخواهان در امان بماند دراین جاست که فروغ با جسارتی
ارزشمند وارد میدان می شود و می گوید:« من زندگی ام را وقف هنرم
و حتی می توانم بگویم فدای هنرم کرده ام»
و درنهایت شعر یگانه حقیقت آرمانی او شده و تاثیر ویژه و اثر بخشی در
شعر زنان شاعر دوره های بعدی خود می گذارد .
"سیمین بهبهانی" را نیمای غزل لقب داده اند و این لقبی است کاملا" به جا
، کار نیما و سیمین از جهات مختلف قابل مقایسه است و آن ، نو آوری
آن دو در قالب های شناخته شده و معمول شعر فارسی است .
نیما با رها کردن شعر از تساوی طولی مصراع ها و تکرار قوافی
در واقع قالب جدیدی به قالب هزار سالهء شعر فارسی افزوده و
البته باید یاد آور شوم که
" شمس کسمایی" نیز که سالها قبل ازنیما چشم به جهان گشود
از اولین شاعرانی بوده که هم با اوزان عروضی کهن شعر سروده
و هم اشعاری به سبک نو از او بجای مانده است که با کوتاه
و بلند کردن مصراع ها تغییراتی در ساختار شعر داده و خواننده گان
را با قافیه بندی جدید آشنا ساخته، ولی نشان داده نشده .
حق این بود که نویسندگان تاریخ ادبیات معاصر بیشتر به شعر
این شاعر می پرداختند تا علاقه مندان شعر امروز نیز
با این شاعر نوپرداز آشنایی بیشتری پیدا کنند.
سیمین بهبهانی نیز در سی سال گذشته توانسته بسیاری از اوزان جدید را به
کار گیرد و یا بعضی از آنها را ازمتون کهن بیرون بکشد و به آن شکل
زیبایی بدهد
و غبار قرن ها را از چهره شان بزداید و با شناسنامه ای جدید وارد عرصهء
شعر فارسی کند . سیمین در کار غزل به نوآوری و راه گشایی خلاقانه یی
دست زد،
بنایراین می توان گفت که سیمین با ابداع اوزان جدید و با تجدید حیات اوزان
مهجور و فراموش شده توانسته است پهنه یی وسیع از وزن و بحر
غزل فارسی به وجود آورد
که شاعر فارسی زبان ، با استفاده از آنها درکار غزل سرایی،
همان امکانات وسیع و قالب های فراوان و متعدد بیانی رادراختیار داشته باشد
که پس از نو آوری و ابداع نیما در عرصه های دیگر شعر ، در دسترس شاعران
قرار گرفت .
نکته مهم دیگر درمورد سیمین به ویژه غزل او آن است که علاوه بر وزن
و قالب ظاهری غزل ، سیمین درمفهوم و محتوای شعر خود به ویژه در
غزل هایش نوآور، خلاق ، صاحب سبک و دارای روشی خاص بوده است.
************
*خبر مرتبط: