گل
اگر چون گل شدم باز وگشوده
هماندم زندگی رنگم ربوده
فسُردم در شکوفائی اول
چو با من بلبلی عاشق نبوده!!!
۱۳۶۳/۵/۶ شنبه
ف.شیدا
به شــهر بی کس ها رهـسپارم
غمی جز دوری رویـت ندارم
اگر قرنی گذشته از این جدائی
بدان همواره بی تو بیــقرارم
ف.شیدا/ آذر ۱۳۶۳
زیاس ســینه اندر ساحـل تردید می گشتم
بدنبال یقـــینی محـکم و جــاوید می گشتم
مــرا در وصـل رویـت آرزو هم کُــشت
که حتی در سرای آرزو، نومید می گشتم
(از فــرزانه شــیدا)
مرداد ماه ۱۳۶۳
زندگی یه کوره راهه ، که باید ازش گذر کرد
واسهء یه لحظه خنده ، عمری رو باید هدر کرد
توی کوره راهه هستی، پیچ وخم یکی دوتا نیست
دل بیچاره رو باید ، آشنا با صد خطر کرد!
ف.شیدا/ آذر ۱۳۶۳
ای خدا
ای خدا امشب مرا جانی بده
برغم ودردم تو درمانی بده
ای خدا مُردم از این آوراه گی
کولی ا م بر من تو سامانی بده
ای خدا در گریه های بی امان
تکیه گاهی یا که دامانی بده
ای خدا افسرده ای دلخسته ام
برغم این خسته پایانی بده
۲۵خرداد۱۳۶۱
فـرزانه شــیدا