موضوع:ادبی و هنریرستگاری |
بیچاره و گرفتار !
مگر فرقی است بین من و تو و آن بیچاره ی مفلوک ؟!
دستم را ببین و ریختن عودی در آتشش به میمنت حضور متبرکانه بودا من و تو در کنار هم ایم ... در نفسهایمان و درخشش خورشیدی خیالی !!! نمی دانم.... و یک هیچ پرهیزکارانه ! دستم را می برد تیزی تیغ در بی قراری دیداری فی الفور بداهه در من بودا می ایستد و یک نشان بزرگ بر پیشانی و ردی از دلخوریهای تو از من بخشش تا رستگاری ! ارسال از رضا آشفته |
نوشته شده در شنبه 24 فروردین 1387 - 19:32:56 |