شور شیدائی -اشعار Farzaneh Sheida

اشعار فرزانه شیدا - fsheida-f.sh

شور شیدائی -اشعار Farzaneh Sheida

اشعار فرزانه شیدا - fsheida-f.sh

به گِل نشسته زورقم ....


شدم بپای عشق تو ، دلی شکسته وحزین
دلی که «عشق روی تو » ، به جان او شده عجین 
ولی تو رفته ازمنو ، من ازخودم بریده ام 
کنون به کنج عاشقی ، دلم نشسته بس غمین 
دلم که دل نمیکند... زتو ،ز عاشقی ،زغم 
نمیکنی چو باورم ،خودت بیا ، مرا ببین 
نشسته کُنج عاشقی ،کنون به غصه همنشین 
ببین که نام عشق تو ، به چشم دل شده نگین 
نگاه انتظارمن ، به انتها نمیرسد 
چو کوچه ی فراق تو ، رسد به آخر زمین 
به گِل نشسته زورقم ، اسیر بحر عاشقی
مگر که اشک دیده ام ، به جزرومد شود مزین 
دلم گذر نمیکند ، ز ساحل فراق تو 
کجا رود بدون تو ، توای عزیز نازنین 

فرزانه شیدا /12 مرداد 1392جمعه
02/2013 August

با سلام خدمت دوستان عزیز در
انجمن شعر شاعران پارس با عضویت رایگان 

وهمچنین  فیسبوکم درانتظار دیدار شما یاران هستم . فرزانه شیدا 

___طغیان دل...__


___طغیان دل...___


بر پنجره چشم میدوزم 


سرمه ای شب را ،در ابر ،نظاره میکنم 


گاهی باید طغیانم را ...


هیجانِ زاده ی غم وشادی وگاه خشمم را 


بمانند گروه اسبهای چاوش و وحشی


در حلقه ی گروهی این زیبای وحش


با دل، همراه باشم


شاید آرام بگیرم ازپای کوبیدن های دل...


بر زمین سینه ای که ،آنقدر پا بران کوبیدند 


که دیگر نیازی به آسفالت دوباره ندارد...


وگوشه های نیز... چنان ترک برداشته ی زندگیست


که دیگر قیرگونی دوباره نیز.. بر زلزله این دل وحشی


بی ثمر مینماید


گاهی باید طغیان دل را گریست !


امانه ....گاه باید فریاددددددددددددد کشید


و فریاد کشید


آری تنها راه همین است ...!!!


فرزانه شیدا /16 نوامبر 2012 - آبانماه 1391