همراه بامن- مطالب متنوع-شعر-ادبیات (به قلم جستجوگر/f.Sheida)

مطالب متنوع و گوناگون اجتماعی وهنری ..وووو

همراه بامن- مطالب متنوع-شعر-ادبیات (به قلم جستجوگر/f.Sheida)

مطالب متنوع و گوناگون اجتماعی وهنری ..وووو

چند شعر از چند شاعر/امیر خاکسار/فرزانه شیدا

 
رگ به رگ راه دارد
 
 
 
 
 
 
اشعاری از: امیر خاکسار:
 
                                ((    فرار از در پشتی کلیسا    )) 
 
لب به لب شدیم
واینقدر این کلمات از سرش افتاد
که خنده از خدات
 
زیر دستی که باید بزنی ،بزن
خودش می گفت
صدایی که از بچگی در گوشت زنگ میزند
زیادی بود نزن
 
خدا بزرگ است
وآدم های زیادی هستند که بمیرند
وصدایش را در نیاورند
                                نگذارند
آلتی شود
دست به دست
لب به لب شدیم
وگیریم که همه ی این چیزها درست باشد
بگو نزنند
اعتراف میکنیم
 
 
88888888888888888888888888888888888888888
 
((راههای ارتباطی ))
 
اتوبانی که از کنار این کویر می گذرد
به خواب هیچ کس نمی رسد
فکرش را بکن
همیشه آدمهای خوبی هستند
که خوب حرف می زنند /گریه می کنند /می میرند
والبته تو هنوز شهید نشده بودی
 که اسمت روی این اتوبان افتاد
سایه ات سنگین شد روی  این کویر
 
وصیت نامه هم نداشتی که تفسیر شود
 ولی حدس می زنم
 
اگر دست خودت بود
پایت روی مین نمی رفت
 
 
نه نگو حالا بگذریم
که از اتوبان خیلی راحت می شود گذشت
ولی از دروغی که گفتند نه
 
اتوبان نقشه ای بود
که برای ما کشیده بودند نه برای کویر
وما یاد گرفته ایم که همیشه خنثی باشیم
که اینجا به کسی ربطی ندارد
که این راههای ارتباطی
به کجا ختم می شوند !؟.........
 
 تراوش شده از /AMIR KHAKSAR
در  دوشنبه بیست و پنجم اردیبهشت 1385 
امیر خاکسار
 
..............
 شعری از فـرزانه شــیدا
 
( با مـــن بـــگو):
 

بـا مــن بــگو...بـا مــن بــگو

کــدامین رود...کــدامین چــشمهء امــید

کـدامــین ســرود

کـدامـین خــیال

بـهانه ء بـودن را تـجدّیـد مـیکند؟!

کـدامـین خـاطـره...اســـتوارت مـیدارد؟!

با کـدامـین امـید زیــسته ای؟!

با کـدامـین درد  گـریـسته ای؟!

ورنـجهایـت

از سـرچـشمه کــدامین رود

بدریای اشـکهایـت...پـیوند خورده است؟!

بامن بگو

خـواسـتن را چه سـود

وقــتی رسـیدنی نیــست

مـانـدن را چه سـود

وقـتی بـهانه ای نیــست

عــشق را چه ســود

وقـتی عـاشـقانه ای نیــست

ومن تمامـیت این را مـیخواهم

مـیخواهم تا دردرون سـبز رویـایـم

در آبـی آسـمان روزگارم

پـروانـه ای باشـم

در باغ انـدیــشه های عـشق

در مـحبت ...

در دوسـت داشـتنی کـه.. بر یک فـرد نیـست

بر هـمه چـیز... هـمه کـس .. هـمه جـاسـت

شاید که خــدایم را توان سـتایـشی

راسـتین داشـته باشـم

آنـگونه که شایسـته اوسـت

در قـبال آنـچه مـرا...تـرا و دنــیا را

بـخشـیده اسـت!!!

مـیخواهم جاری رودی باشـم

که در هـر گـذار

سـبزی روحـم ...سـرسـبزی دنـیایم باشـد

چون درختی باشم

که شـاخـه های وجـودم

پرنده عـشق ومـحبت را

جـایگاه آشـیانه ای باشد

تا آنگاه که بر عـشق چـهچه میزند

دنیـایم را سـرودی باشـد

از عـشق ...عـشق ...عـشق

سـروده: فــرزانـه شــیدا

فروردین  ۱۳۶۴

آشیانه های شعر فرزانه شیدا:

http://www.fsheida.com
http://fsheida.persianblog.ir
http://farzanehsheidaa.blogfa.com

    گالری عکس: آلبوم عکس های منتخب ف .شیدا

( آشــیانهء شعـــر):

http://fsheidaaa.blogfa.com/

با  تقدیم سه شاخه گل  ُرز  به رسم ء هــمیشه شــــــــــیدائی

 

همیشه معتقدم فارســی شکــــر اســـت

قند وعسل است:  فــرزانه شیدا

 
 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد