همزبون تنهائیام غم بود و
دردبی کسیم
نمیرسیم
هر روز و شب پیش خدا ,
دعا بدنبال دعا
اما بدل افتاده بود رفتنء تو !
دروغ چرا!!
گاهی نگاه ء ناز تو ، توُ چشم من
خیره می شد
چی بود میون ء قلب تو ؟ که قلب من
تیره می شد
نگات غمه
می کشید
دلم بهم دروغ میگفت ! ... انگار نگاتو
گفتی برو که شادیهات نمیره توی
دست من
قسمت ء سبز ءزندگیت گل بده تُـو باغ
و چمن
چه بی خبر بودی که تو خودت فقط
باغ منی
امروز نگا کن و ببین
و داغ منی
بی تو آخه چیرو دیدم ؟!!! حسرت
و رنج زندگی
اینهمه عاشقت بودم که تو اینو
بمن بگی ؟؟!!
از لحظه ء جدا شدن یه روزه ء شادی
ندیدم
توُِ
کشیدم
بدل میگفتم شب و روز ... گریه نکن
گناه
چشات اگه پی اش باشه تـُو زندگی
کم میاره
دعا بدنبال دعا .......
برای خوشبختی تو
یوقت خدا ...راضی نشه. به غصه و
سختی تو!!!
باشه عزیز من برو ، به
دلخوشم
منم تا وقتی جُون دارم عــشقــتُو با دل
می کشم
باشه برو عزیزء
دنبال تو !!!
گرچه تو بودی که یه رو ز ، بهم می گفتی
که ... برو!!!!
باشه
منی
توئی که توی قلب من ، به سینه ضربه
میزنی
هم ضربه ء شکستنه .. هم طپشی ُ پر از غمه !
عیبی نداره عزیزم ، به پای تو
کمه !!! به پا ی تو اینم کمه!!!
برو که من عشق ء ترو ، به دست ء دنیا نمیدم
قسم اگه قسم باشه
دوست دارم یه عالمه ، خدا میدونه که چقد
عشق تو یه مُهری
چه بی خبر بودی که تو،، خودت،، فقط باغ منی !!
تو حسرت و داغ منی!!!
فـرزانه شــیدا
شهریور1385
تهیه و تنظیم اشعار : ف . شیدا...شیواااااماهیچ
www.mahich.blogfa.com